۱۳۸۷ فروردین ۲۶, دوشنبه

هو


هو اول آخر یار

هو!
اول تو بودي آخر يار كه تويي
هو!
آخر تو بودي اول يار كه تويي
هو!
اول تو آخر تو يار تو ... تو ... تو ... تو ...
پس من كجاي اين سلسله ام كه اول، آخر همه تويي!؟
از توام كه به تو رانده ميشوم
از توام كه بي تو كفر ميشوم
از توام كه از توام كه از توام...
هو!
ها با تو ها بي تو تن رها تن ها!
تن عريان تن بي كفن منم
كفرم را با ايمانم در بياور
خوابم كن بي بهانه كفنم كن
چشم هار كن درنده ي دل! من خواب دارم
هر جا تو نگاه ميكني مقدس منم
بترس!
از هر نگاه بي ايمان بترس
بترس!
از اول از آخر از يار بترس
و چشم هاي تو چشم تو بود
دست هاي تو دست تو
پاهاي تو
تو!
آيا تو از نو دوباره حالا آيا؟
از ابتدا از ازل از آيا؟
بر چهره ات هزار چهره
نوشته اند شباهت نداري
و من پشت چهره ي ديگري پنهانم

هیچ نظری موجود نیست: